جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • دوره های خودآموز
    • منشن A1-1
    • منشن A1-2
    • منشن A2-1
    • منشن A2-2
    • افعال کاربردی سطح مقدماتی
    • آموزش حروف اضافه در زبان آلمانی
  • آموزش های رایگان
    • سطح A1
    • سطح A2
    • سطح B1
  • ورود دانشجویان
  • ورود مدرسین
  • سبد خرید
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
 

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت

از جدیدترین پکیج‌های خودآموز ما دیدن نمایید

مشاهده
  • صفحه اصلی
  • پکیج های خود آموز
    • منشن A1-1
    • منشن A1-2
    • منشن A2-1
    • منشن A2-2
    • افعال کاربردی سطح مقدماتی
    • آموزش حروف اضافه در زبان آلمانی
  • آموزش های رایگان
    • سطح A1
      • گرامر
      • متن
      • مکالمه
      • واژگان
    • سظح A2
      • گرامر
      • متن
      • مکالمه
      • واژگان
    • سطح B1
      • گرامر
      • متن
      • مکالمه
      • واژگان
  • درباره ما
  • ارتباط با ما
0

هنوز هیچ محصولی خریداری نکرده اید.

ورود دانشجویان
ورود مدرسین

وبلاگ

Ayatlearning بلاگ آموزش رایگان زبان آلمانی B1 واژگان آلمانی B1 ۵۰ واژه ضروری سطح B1 زبان آلمانی

۵۰ واژه ضروری سطح B1 زبان آلمانی

آموزش رایگان زبان آلمانی B1 ، واژگان آلمانی B1
ارسال شده توسط محمدرضا آیت
دی 3, 1403
311 بازدید

50 واژه ضروری سطح B1 آلمانی: ابزاری برای تقویت مهارت‌های زبانی شما

اگر شما هم به سطح B1 در زبان آلمانی رسیده‌اید، باید به خودتان افتخار کنید! این سطح یکی از مهم‌ترین مراحل در یادگیری زبان آلمانی است، زیرا شما را از یک زبان‌آموز مبتدی به فردی تبدیل می‌کند که می‌تواند در موقعیت‌های مختلف با اعتماد به نفس بیشتری ارتباط برقرار کند. اما همه ما می‌دانیم که در این مرحله، چالش اصلی، گسترش دایره واژگان و یادگیری واژه‌هایی است که در مکالمات روزمره و متن‌های پیچیده‌تر به کار می‌آیند.

در سطح B1، شما باید بتوانید درباره موضوعات مختلف مانند کار، زندگی روزمره، احساسات، و حتی مسائل اجتماعی صحبت کنید یا بنویسید. به همین دلیل، دانستن واژه‌های کلیدی و کاربردی این سطح اهمیت بسیار زیادی دارد. هر کلمه‌ای که یاد می‌گیرید، شما را یک قدم به روان‌تر صحبت کردن و درک بهتر متن‌ها نزدیک‌تر می‌کند.

در این مقاله، ما برای شما یک واژه‌نامه 50 کلمه‌ای آماده کرده‌ایم که کاملاً با نیازهای سطح B1 منطبق است. هر واژه شامل توضیحی ساده به زبان آلمانی است تا به شما کمک کند معنی آن را بهتر بفهمید. همچنین، سه مثال همراه با ترجمه فارسی برای هر واژه ارائه شده است، تا بتوانید کاربرد آن را در جملات واقعی ببینید و به‌طور عملی‌تر یاد بگیرید.

این واژه‌نامه برای چه کسانی مناسب است؟

زبان‌آموزانی که قصد تقویت دایره واژگان خود را دارند.

افرادی که می‌خواهند برای آزمون‌های زبان مانند Goethe B1 آماده شوند.

کسانی که به دنبال یادگیری واژگان کاربردی برای مهاجرت، کار یا زندگی در کشورهای آلمانی‌زبان هستند.

چطور از این مقاله بهترین استفاده را ببرید؟

  1. هر واژه را با دقت بخوانید و توضیح آن را درک کنید.
  1. جملات نمونه را با صدای بلند تکرار کنید تا تلفظ و کاربرد آن را بهتر یاد بگیرید. 
  1. سعی کنید این واژه‌ها را در مکالمات روزمره یا تمرین‌های نوشتاری خود به کار ببرید.

این مقاله نه تنها به شما کمک می‌کند دایره واژگان خود را گسترش دهید، بلکه اعتماد به نفس شما را در استفاده از زبان آلمانی افزایش می‌دهد. بیایید با هم این 50 واژه را یاد بگیریم و مهارت‌های زبانی خود را به سطح بالاتری برسانیم!

  1. Abwechslung (die)

توضیح: Eine Veränderung oder etwas Neues, das den Alltag interessanter macht.

Ein Spaziergang bringt Abwechslung in den Tag.

 یک پیاده‌روی روز را متنوع‌تر می‌کند.

Wir brauchen mehr Abwechslung im Büro.

ما در دفتر کار به تنوع بیشتری نیاز داریم.

 Reisen bietet eine gute Abwechslung vom Alltag.

سفر کردن یک تغییر خوب از روزمرگی است. 

  1. Anstrengend

توضیح: Etwas, das viel Energie oder Kraft kostet.

Die Prüfung war sehr anstrengend.

 امتحان بسیار خسته‌کننده بود.

Nach der Wanderung war ich völlig anstrengend.

 بعد از کوهنوردی کاملاً خسته شدم.

 Dieses Projekt ist wirklich anstrengend. 

این پروژه واقعاً طاقت‌فرسا است. 

  1. Beziehung (die)

توضیح: Eine Verbindung zwischen Menschen oder Dingen.

Sie hat eine gute Beziehung zu ihren Eltern.

او رابطه خوبی با والدینش دارد.

 Die Beziehung zwischen den Ländern ist schwierig.

 رابطه بین کشورها پیچیده است.

Ihre Beziehung ist seit Jahren stabil.

رابطه آن‌ها سال‌هاست پایدار است.

  1. Zufriedenheit (die)

توضیح: Das Gefühl, wenn man glücklich mit etwas ist.

 Zufriedenheit ist wichtiger als Geld.

رضایت مهم‌تر از پول است.

 Sie strahlt Zufriedenheit aus.

 او رضایت را از خود نشان می‌دهد.

 Mit seiner Arbeit fühlt er Zufriedenheit.

 او با کارش احساس رضایت می‌کند.

  1. Gerechtigkeit (die)

 توضیح: Wenn alle Menschen fair behandelt werden.

 Gerechtigkeit ist ein wichtiges Ziel.

عدالت یک هدف مهم است.

Die Richterin sorgt für Gerechtigkeit.

قاضی برای عدالت تلاش می‌کند.

Kinder sollen Gerechtigkeit lernen.

کودکان باید عدالت را یاد بگیرند. 

  1. Erfahrung (die)

توضیح: Wissen oder Fähigkeiten, die man durch Erleben und Lernen bekommt.

Ich habe viel Erfahrung in diesem Beruf.

من تجربه زیادی در این شغل دارم.

 Reisen erweitert die Erfahrung.

سفر تجربه را گسترش می‌دهد.

 Er hat keine Erfahrung mit Kindern.

او تجربه‌ای با کودکان ندارد. 

  1. Erleichterung (die)

 توضیح: Ein Gefühl der Befreiung oder des Trostes nach einem Problem.

 Nach der Prüfung fühlte ich Erleichterung.

 بعد از امتحان احساس آرامش کردم.

Die Nachricht brachte große Erleichterung.

این خبر آرامش زیادی به همراه داشت.

Medikamente können Schmerzen erleichtern.

داروها می‌توانند درد را کاهش دهند. 

  1. Fähigkeit (die)

توضیح: Etwas, das man gut machen kann.

Sie hat die Fähigkeit, schnell zu lernen.

او توانایی یادگیری سریع را دارد.

Kreativität ist eine wichtige Fähigkeit.

خلاقیت یک توانایی مهم است.

Die Fähigkeit zu sprechen ist ein Geschenk.

توانایی صحبت کردن یک هدیه است.

  1. Gefühl (das)

توضیح: Etwas, das man im Herzen oder im Körper spürt.

Liebe ist ein starkes Gefühl.

عشق یک احساس قوی است.

 Er hat ein gutes Gefühl für Musik.

او حس خوبی برای موسیقی دارد.

Trauer ist ein schwieriges Gefühl.

غم یک احساس دشوار است.

  1. Gemeinschaft (die)

توضیح: Eine Gruppe von Menschen, die zusammenleben oder zusammenarbeiten.

Unsere Nachbarschaft ist eine gute Gemeinschaft.

محله ما یک جامعه خوب است.

 Eine Gemeinschaft braucht Respekt und Verständnis.

یک جامعه به احترام و درک نیاز دارد.

Die Schule fördert Gemeinschaftssinn.

مدرسه حس اجتماعی را تقویت می‌کند.

  1. Gewohnheit (die)

توضیح: Etwas, das man regelmäßig macht. 

Frühes Aufstehen ist eine gute Gewohnheit.

زود بیدار شدن یک عادت خوب است.

Rauchen ist eine schlechte Gewohnheit.

سیگار کشیدن یک عادت بد است.

Neue Gewohnheiten zu lernen, braucht Zeit.

یاد گرفتن عادت‌های جدید زمان می‌برد.

  1. Herausforderung (die)

توضیح: Etwas Schwieriges, das man erreichen will.

Dieser Job ist eine echte Herausforderung.

این شغل یک چالش واقعی است.

Eine neue Sprache zu lernen ist eine Herausforderung.

یادگیری یک زبان جدید یک چالش است.

Wir müssen diese Herausforderung annehmen.

ما باید این چالش را بپذیریم.

  1. Hoffnung (die)

توضیح: Der Glaube, dass etwas Gutes passieren wird.

Ich habe Hoffnung auf ein besseres Leben.

من امید به یک زندگی بهتر دارم.

Hoffnung gibt uns Kraft.

امید به ما نیرو می‌دهد.

Er hat die Hoffnung nie aufgegeben.

او هرگز امید را از دست نداد.

  1. Idee (die)

توضیح: Ein Gedanke oder Plan für etwas Neues.

Das ist eine tolle Idee!

این یک ایده عالی است!

Wir brauchen eine kreative Idee für das Problem.

ما برای این مشکل به یک ایده خلاقانه نیاز داریم.

Sie hatte die Idee, ein Buch zu schreiben. 

او ایده نوشتن یک کتاب را داشت.

  1. Kompromiss (der)

توضیح: Eine Lösung, bei der beide Seiten etwas nachgeben.

Wir haben einen Kompromiss gefunden.

ما به یک توافق رسیدیم.

Ein guter Kompromiss macht alle zufrieden.

یک توافق خوب همه را راضی می‌کند.

Manchmal ist ein Kompromiss notwendig.

گاهی یک توافق ضروری است. 

  1. Kreativität (die)

توضیح: Die Fähigkeit, neue und originelle Ideen zu entwickeln.

Kunst erfordert viel Kreativität.

هنر نیاز به خلاقیت زیادی دارد.

Sie zeigt Kreativität in ihrem Job.

او در کارش خلاقیت نشان می‌دهد.

Kreativität hilft bei der Lösung von Problemen.

خلاقیت در حل مشکلات کمک می‌کند.

  1. Lösung (die)

توضیح: Eine Antwort auf ein Problem.

Wir suchen eine Lösung für das Problem.

ما به دنبال راه‌حلی برای این مشکل هستیم.

Jede Frage hat eine Lösung.

هر سؤالی یک راه‌حل دارد.

Die Lösung war einfacher als gedacht.

راه‌حل ساده‌تر از آنچه فکر می‌کردیم بود.

  1. Möglichkeit (die)

توضیح: Etwas, das passieren kann oder das man tun kann.

Es gibt viele Möglichkeiten für die Zukunft.

فرصت‌های زیادی برای آینده وجود دارد.

Diese Möglichkeit darfst du nicht verpassen.

نباید این فرصت را از دست بدهی.

Jeder hat die Möglichkeit, sich zu verbessern.

هر کس فرصت بهبود خود را دارد.

  1. Nachhaltigkeit (die)

توضیح: Die Idee, Dinge so zu machen, dass sie der Umwelt nicht schaden.

Nachhaltigkeit ist wichtig für unsere Zukunft.

پایداری برای آینده ما مهم است.

Dieses Produkt wurde mit Nachhaltigkeit hergestellt.

این محصول با پایداری تولید شده است.

Wir müssen mehr über Nachhaltigkeit lernen.

ما باید بیشتر درباره پایداری یاد بگیریم.

  1. Neugier (die)

توضیح: Das Interesse, neue Dinge zu lernen oder zu wissen.

Kinder haben viel Neugier.

کودکان کنجکاوی زیادی دارند.

Neugier hilft beim Lernen.

کنجکاوی در یادگیری کمک می‌کند.

 

  1. Optimismus (der)

Er hat immer eine gesunde Neugier gezeigt.

توضیح: Die Einstellung, immer das Gute in einer Situation zu sehen.

Optimismus hilft in schwierigen Zeiten.

خوش‌بینی در زمان‌های سخت کمک می‌کند.

Sie hat viel Optimismus für die Zukunft.

او برای آینده خوش‌بینی زیادی دارد.

Optimismus macht das Leben leichter.

خوش‌بینی زندگی را آسان‌تر می‌کند.

  1. Prüfung (die)

توضیح: Ein Test, um Wissen oder Fähigkeiten zu überprüfen.

Die Prüfung war sehr schwierig.

امتحان بسیار سخت بود.

Er hat die Prüfung bestanden.

او امتحان را قبول شد.

Ich muss mich auf die Prüfung vorbereiten.

باید خودم را برای امتحان آماده کنم. 

  1. Respekt (der)

توضیح: Eine Haltung, bei der man andere Menschen oder Dinge wertschätzt.

Respekt ist wichtig in einer Beziehung.

احترام در یک رابطه مهم است.

Kinder sollten Respekt vor Älteren haben.

کودکان باید به بزرگ‌ترها احترام بگذارند.

Respekt kann Vertrauen aufbauen.

احترام می‌تواند اعتماد ایجاد کند.

  1. Sicherheit (die)

توضیح: Ein Zustand, in dem keine Gefahr besteht.

Sicherheit am Arbeitsplatz ist wichtig.

ایمنی در محل کار مهم است.

Die Polizei sorgt für Sicherheit.

پلیس برای امنیت تلاش می‌کند.

Zuhause fühle ich mich sicher.

در خانه احساس امنیت می‌کنم.

  1. Tradition (die)

توضیح: Etwas, das in einer Kultur oder Familie seit langer Zeit gemacht wird.

Weihnachten ist eine alte Tradition in Deutschland.

کریسمس یک سنت قدیمی در آلمان است.

Wir haben unsere eigenen Familientraditionen.

ما سنت‌های خانوادگی خودمان را داریم.

Traditionen geben den Menschen Identität. 

سنت‌ها به انسان‌ها هویت می‌دهند.

  1. Unterschied (der)

توضیح: Etwas, das zwei Dinge oder Menschen verschieden macht.

Es gibt einen großen Unterschied zwischen den beiden Autos.

تفاوت بزرگی بین این دو ماشین وجود دارد.

Der Unterschied ist deutlich zu sehen.

تفاوت به وضوح قابل مشاهده است.

Unterschiede können spannend sein.

تفاوت‌ها می‌توانند هیجان‌انگیز باشند. 

  1. Verantwortung (die)

توضیح: Die Pflicht, sich um etwas zu kümmern. 

Eltern haben Verantwortung für ihre Kinder.

والدین مسئولیت فرزندان خود را دارند.

Er übernimmt die Verantwortung für das Projekt.

او مسئولیت پروژه را بر عهده می‌گیرد.

Verantwortung macht uns erwachsener.

مسئولیت ما را بالغ‌تر می‌کند. 

  1. Verständnis (das)

توضیح: Die Fähigkeit, etwas zu verstehen.

Verständnis ist wichtig in einer Freundschaft.

درک در یک دوستی مهم است.

Sie zeigt viel Verständnis für seine Situation.

او درک زیادی نسبت به شرایط او نشان می‌دهد.

Ohne Verständnis gibt es viele Konflikte.

بدون درک، تعارض‌های زیادی به وجود می‌آید.

  1. Vorurteil (das)

توضیح: Eine Meinung über etwas oder jemanden, ohne es genau zu kennen.

Vorurteile können unfair sein.

پیش‌داوری‌ها می‌توانند ناعادلانه باشند.

Er hat ein Vorurteil gegen neue Ideen.

او نسبت به ایده‌های جدید پیش‌داوری دارد.

Wir sollten Vorurteile vermeiden.

باید از پیش‌داوری‌ها اجتناب کنیم.

  1. Ziel (das)

توضیح: Etwas, das man erreichen will.

Mein Ziel ist es, Deutsch zu lernen.

هدف من یادگیری زبان آلمانی است.

Jedes Ziel braucht einen Plan.

هر هدفی به یک برنامه نیاز دارد.

 Sie arbeitet hart für ihr Ziel.

او سخت برای هدفش کار می‌کند.

  1. Zufall (der)

توضیح: Etwas, das ohne Planung passiert. 

Es war ein Zufall, dass wir uns getroffen haben.

این یک اتفاق بود که ما همدیگر را دیدیم.

Zufälle machen das Leben spannend.

اتفاقات زندگی را هیجان‌انگیز می‌کنند.

Der Zufall hat uns geholfen.

شانس به ما کمک کرد.

  1. Zweifel (der)

توضیح: Ein Gefühl der Unsicherheit über etwas.

Ich habe Zweifel an seiner Ehrlichkeit.

من به صداقت او شک دارم.

Zweifel können motivierend sein.

شک‌ها می‌توانند انگیزه‌دهنده باشند.

Er hatte keine Zweifel an seiner Entscheidung.

او به تصمیمش شک نداشت.

  1. Ähnlichkeit (die)

توضیح: Etwas, das zwei Dinge oder Menschen gleich macht.

Es gibt viele Ähnlichkeiten zwischen uns.

شباهت‌های زیادی بین ما وجود دارد.

Die Ähnlichkeit ist überraschend.

شباهت شگفت‌آور است.

Geschwister haben oft Ähnlichkeiten.

خواهر و برادرها اغلب شباهت دارند.

  1. Diskussion (die)

توضیح: Ein Gespräch, in dem man verschiedene Meinungen austauscht.

Wir hatten eine lebhafte Diskussion.

ما یک بحث پرشور داشتیم.

Diskussionen fördern das Verständnis.

بحث‌ها به درک کمک می‌کنند.

Eine Diskussion ohne Respekt bringt nichts.

بحث بدون احترام نتیجه‌ای ندارد.

  1. Ehrlichkeit (die)

توضیح: Wenn man immer die Wahrheit sagt.

Ehrlichkeit ist die Basis jeder Beziehung.

صداقت پایه هر رابطه‌ای است.

Sie schätzt Ehrlichkeit sehr.

او صداقت را بسیار ارزشمند می‌داند.

Ehrlichkeit spart Zeit und Energie.

صداقت زمان و انرژی را صرفه‌جویی می‌کند.

  1. Empathie (die)

توضیح: Die Fähigkeit, die Gefühle anderer zu verstehen.

Empathie ist in sozialen Berufen wichtig.

همدلی در حرفه‌های اجتماعی مهم است.

Sie zeigt viel Empathie für ihre Freunde.

او همدلی زیادی برای دوستانش نشان می‌دهد.

Ohne Empathie gibt es wenig Mitgefühl.

بدون همدلی، دلسوزی کمی وجود دارد.

  1. Enttäuschung (die)

توضیح: Das Gefühl, wenn etwas nicht so ist, wie man es erwartet hat.

Seine Absage war eine große Enttäuschung.

جواب منفی او یک ناامیدی بزرگ بود.

Enttäuschungen gehören zum Leben.

ناامیدی‌ها بخشی از زندگی هستند.

Nach der Prüfung fühlte sie Enttäuschung.

بعد از امتحان احساس ناامیدی کرد.

  1. Fortschritt (der)

توضیح: Eine Verbesserung oder ein Schritt nach vorne.

Der Fortschritt in der Medizin ist beeindruckend.

پیشرفت در پزشکی چشمگیر است.

Kleine Fortschritte motivieren uns.

پیشرفت‌های کوچک به ما انگیزه می‌دهند.

Er hat in kurzer Zeit große Fortschritte gemacht.

او در مدت کوتاهی پیشرفت‌های زیادی کرده است.

  1. Geduld (die)

توضیح: Die Fähigkeit, ruhig zu bleiben und zu warten.

Geduld ist eine wichtige Eigenschaft.

صبر یک ویژگی مهم است.

Sie hat viel Geduld mit ihren Kindern.

او با فرزندانش خیلی صبور است.

Ohne Geduld verliert man schnell die Kontrolle.

بدون صبر سریع کنترل را از دست می‌دهید.

  1. Gleichgewicht (das)

توضیح: Ein Zustand, in dem alles im richtigen Verhältnis ist.

Yoga hilft, das Gleichgewicht zu finden.

یوگا به یافتن تعادل کمک می‌کند.

 Arbeit und Freizeit sollten im Gleichgewicht sein.

کار و اوقات فراغت باید متعادل باشند.

Er hat das Gleichgewicht auf dem Fahrrad verloren.

او تعادلش را روی دوچرخه از دست داد.

  1. Hindernis (das)

توضیح: Etwas, das den Weg erschwert.

Ein Hindernis zu überwinden, stärkt das Selbstvertrauen.

غلبه بر یک مانع اعتماد به نفس را تقویت می‌کند.

Hindernisse machen das Leben herausfordernd.

موانع زندگی را چالش‌برانگیز می‌کنند.

Das Wetter war ein großes Hindernis für unsere Reise.

هوا یک مانع بزرگ برای سفر ما بود.

  1. Lebenserfahrung (die)

توضیح: Wissen, das man durch das Leben sammelt. 

Alte Menschen haben oft viel Lebenserfahrung.

افراد مسن اغلب تجربه زندگی زیادی دارند.

Reisen bereichert die Lebenserfahrung.

سفر تجربه زندگی را غنی می‌کند.

Er erzählt gern von seiner Lebenserfahrung.

او دوست دارد از تجربیات زندگی‌اش بگوید.

  1. Motivation (die)

توضیح: Der Grund oder die Energie, etwas zu tun.

Sport gibt mir Motivation für den Tag.

ورزش به من برای روز انگیزه می‌دهد.

Ohne Motivation ist es schwer zu lernen.

بدون انگیزه یادگیری سخت است.

Sie hat ihre Motivation durch ein Ziel gefunden.

او انگیزه‌اش را از طریق یک هدف پیدا کرد.

  1. Neuanfang (der)

توضیح: Ein frischer Start in etwas Neues.

Nach dem Umzug war es ein Neuanfang.

بعد از نقل مکان، این یک شروع تازه بود.

 Ein Neuanfang gibt neue Chancen.

یک شروع تازه فرصت‌های جدید می‌دهد.

Manchmal braucht man einen Neuanfang im Leben.

گاهی در زندگی به یک شروع تازه نیاز دارید.

  1. Offenheit (die)

توضیح: Die Bereitschaft, neue Ideen oder Meinungen zu akzeptieren.

Offenheit ist in einer Diskussion wichtig.

باز بودن ذهن در یک بحث مهم است.

Sie zeigt Offenheit gegenüber anderen Kulturen.

او نسبت به فرهنگ‌های دیگر ذهن باز دارد.

Ohne Offenheit gibt es keinen Fortschritt.

بدون باز بودن ذهن، پیشرفتی وجود ندارد.

  1. Perspektive (die)

توضیح: Die Art und Weise, wie man etwas sieht oder versteht.

Jeder hat eine andere Perspektive auf das Leben.

هر کسی دیدگاه متفاوتی نسبت به زندگی دارد.

Reisen erweitert die Perspektive.

سفر دیدگاه را گسترش می‌دهد.

Aus seiner Perspektive war die Entscheidung richtig.

 از دیدگاه او تصمیم درست بود.

  1. Risiko (das)

توضیح: Die Möglichkeit, dass etwas Schlechtes passiert.

Es ist ein Risiko, ohne Helm Fahrrad zu fahren.

بدون کلاه ایمنی دوچرخه‌سواری کردن خطر است.

Jedes Risiko hat auch Chancen.

هر خطری همراه با فرصت‌ها است.

Sie geht kein Risiko ein.

او هیچ خطری را نمی‌پذیرد.

  1. Selbstvertrauen (das)

توضیح: Der Glaube an die eigenen Fähigkeiten.

Selbstvertrauen ist der Schlüssel zum Erfolg.

اعتماد به نفس کلید موفقیت است.

Er hat viel Selbstvertrauen in seine Arbeit.

او به کارش اعتماد به نفس زیادی دارد.

Ohne Selbstvertrauen ist es schwer, neue Dinge auszuprobieren.

بدون اعتماد به نفس امتحان چیزهای جدید سخت است.

  1. Toleranz (die)

توضیح: Der Respekt vor anderen Meinungen oder Lebensweisen.

Toleranz fördert den Frieden.

تحمل صلح را تقویت می‌کند.

Eine tolerante Gesellschaft ist stark.

یک جامعه متحمل قوی است.

Sie hat viel Toleranz gegenüber Fehlern.

او تحمل زیادی نسبت به اشتباهات دارد.

  1. Veränderung (die)

توضیح: Wenn etwas anders wird.

Eine Veränderung im Leben kann positiv sein.

یک تغییر در زندگی می‌تواند مثبت باشد.

Veränderung bringt neue Möglichkeiten.

تغییر فرصت‌های جدیدی به همراه دارد.

Manchmal ist Veränderung notwendig.

گاهی تغییر ضروری است.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید
  • اهمیت امید در زندگی

    230 بازدید

  • توصیف همکاران در محل کار

    341 بازدید

  • گرامر n-Deklination

    269 بازدید

  • توصیف افراد

    197 بازدید

  • توصیف ظاهر و شخصیت افراد

    297 بازدید

  • توصیف افراد در یک مهمانی

    227 بازدید

قدیمی تر آموزش جامع گذشته ساده در زبان آلمانی
جدیدتر آرزو کردن به زبان آلمانی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

دسته بندی
  • آموزش رایگان زبان آلمانی A1
    • جملات آلمانی A1
    • گرامر آلمانی A1
    • متن آلمانی A1
    • مکالمه آلمانی A1
    • واژگان آلمانی A1
  • آموزش رایگان زبان آلمانی A2
    • جملات آلمانی A2
    • گرامر آلمانی A2
    • متن آلمانی A2
    • مکالمه آلمانی A2
    • واژگان آلمانی A2
  • آموزش رایگان زبان آلمانی B1
    • جملات آلمانی B1
    • گرامر آلمانی B1
    • متن آلمانی B1
    • مکالمه آلمانی B1
    • واژگان آلمانی B1
  • کتاب های کودکان
محصولات فروش ویژه
  • منشن A2-2
  • منشن A2-1
  • منشن A1-2
  • منشن A1-1
  • آموزش حروف اضافه در زبان آلمانی

gefallen examples gefallen meaning German Grammar German Verb gefallen Learn German آموزش آلمانی مبتدی آموزش افعال آلمانی آموزش زبان آلمانی آموزش مکالمه آلمانی افعال پرکاربرد آلمانی تفاوت gefallen وmögen جملات کاربردی آلمانی زبان آلمانی سطح A2 ساختار جمله در زبان آلمانی صرف افعال آلمانی فعل gefallen در زبان آلمانی مثال های کاربردی فعل gefallen معرفی خود به زبان آلمانی معنی gefallen نمونه متن آلمانی واژگان آلمانی با ترجمه فارسی گرامر زبان آلمانی یادگیری زبان آلمانی

درباره آیت لرنینگ

مفتخریم با گروه حرفه‌ای از اساتید در ایران و آلمان در خدمت شما زبان آموزان گرامی هستیم. هدف اصلی ما ساده کردن یادگیری زبان آلمانی برای علاقه‌مندان و زبان آموزان است.

دسترسی سریع
  • دوره ها
  • ویدئوها
  • ارتباط با ما
شگفت زده شوید!

  • آدرس: جزیره کیش، شهرک صدف
  • اینستاگرام: mohammadreza_ayat
  • ایمیل: info[at]ayatlearning.ir

تمامی حقوق برای آیت لرنینگ محفوظ می باشد.

طراحی و توسعه: هلدینگ دکتروب

درخواست مشاوره رایگان

مشاوره

09309120352

در صورت نیاز به مشاوره می توانید فرم را تکمیل نمایید و یا با ما در ارتباط باشید.

جستجو

جستجو با زدن Enter و بستن با زدن ESC