توصیف افراد در یک مهمانی
موضوع: توصیف افراد در یک مهمانی
اگر میخواهید زبان آلمانی را در موقعیتهای واقعی تمرین کنید، مکالمات مربوط به مهمانیها (Party) گزینهٔ بسیار خوبی هستند. در این مکالمه، دو دوست در یک مهمانی با یکدیگر گفتوگو میکنند و درباره سایر مهمانان صحبت میکنند. این سناریو برای یادگیری واژگان مرتبط با توصیف افراد (Personen beschreiben) و استفاده از جملات روزمره فوقالعاده کاربردی است. سعی کنید مکالمه را با دقت بخوانید، ترجمه فارسی جمله به جمله را بررسی کنید و در پایان از بخش نکات آموزشی و واژگان برای تقویت مهارتهای مکالمهای بهره ببرید.
Lisa:
Hey Tom, schön dich zu sehen! Wie gefällt dir die Party bisher?
ترجمه: هی تام، خوشحالم میبینمت! نظرت تا حالا درباره مهمانی چیه؟
————————————————-
Tom:
Hi Lisa! Mir gefällt es echt gut. Es sind viele nette Leute hier.
ترجمه: سلام لیزا! به نظرم خیلی خوبه. آدمهای مهربون زیادی اینجا هستن.
————————————————-
Lisa:
Stimmt. Kennst du die Frau da drüben? Sie trägt ein rotes Kleid und lacht die ganze Zeit.
ترجمه: درسته. اون خانم اونجا رو میشناسی؟ لباس قرمز پوشیده و همش میخنده.
————————————————-
Tom:
Nein, noch nicht. Sie scheint sehr fröhlich und kontaktfreudig zu sein.
ترجمه: نه، هنوز نه. به نظر میرسه خیلی سرحال و اجتماعی باشه.
————————————————-
Lisa:
Das ist Anna, eine alte Schulfreundin von mir. Sie ist immer gut gelaunt und unterhält sich gern mit jedem.
ترجمه: اون آناست، یه دوست قدیمی از دوران مدرسه منه. همیشه سرحال و خوشاخلاقه و دوست داره با همه صحبت کنه.
————————————————-
Tom:
Interessant. Und wer ist der Typ neben ihr? Er trägt eine Brille und trinkt einen Cocktail.
ترجمه: جالبه. اون پسری که کنارش ایستاده کیه؟ عینک زده و داره کوکتل میخوره.
————————————————-
Lisa:
Das ist Mark, ihr Kollege. Er ist ziemlich ruhig, aber sehr hilfsbereit. Er arbeitet als IT-Spezialist.
ترجمه: اون مارکه، همکارش. خیلی آرومه اما خیلی هم کمکرسانه. شغلش متخصص آیتیه.
————————————————-
Tom:
Ah, okay. Er sieht sympathisch aus. Weißt du, wer die Musik aufgelegt hat? Die ist echt super!
ترجمه: آها، بهنظر آدم خوبیه. میدونی کی موسیقی رو گذاشته؟ واقعاً عالیه!
————————————————-
Lisa:
Das war Jonas. Er ist DJ und legt oft in Clubs auf. Er hat immer einen guten Musikgeschmack.
ترجمه: اون یوناسه. دیجی هست و اغلب تو کلابها کار میکنه. همیشه سلیقه موسیقی خوبی داره.
————————————————-
Tom:
Kein Wunder, dass alle tanzen wollen! Übrigens, kennst du das Paar neben dem Buffet?
ترجمه: تعجبی نداره که همه دلشون میخواد برقصن! راستی، اون زوج کنار میز بوفه رو میشناسی؟
————————————————-
Lisa:
Ja, das sind Sandra und Paul. Sie sind verheiratet und vor kurzem nach München gezogen.
ترجمه: آره، اونها ساندرا و پاول هستن. متأهلن و تازه به مونیخ اومدن.
————————————————-
Tom:
Ah, verstehe. Die wirken sehr freundlich. Vielleicht unterhalte ich mich nachher mal mit ihnen.
ترجمه: آها، پس اینطوره. خیلی دوستانه به نظر میرسن. شاید بعداً باهاشون صحبت کنم.
————————————————-
Lisa:
Mach das. Sie sind wirklich nett. Hast du schon was gegessen? Die Snacks sehen lecker aus!
ترجمه: حتماً این کارو بکن. واقعاً آدمهای خوبین. چیزی خوردی؟ اسنکها خیلی خوشمزه به نظر میان!
————————————————-
Tom:
Noch nicht. Ich glaube, ich probiere gleich ein paar Häppchen. Kommst du mit?
ترجمه: هنوز نه. فکر کنم برم چند تا لقمه بردارم. میای با هم بریم؟
————————————————-
Lisa:
Klar! Lass uns hingehen und dabei noch ein paar neue Leute kennenlernen.
ترجمه: حتماً! بریم و در همین حین با چند نفر دیگه هم آشنا بشیم.
نکات آموزشی و واژگان
جملات رایج برای توصیف افراد در مهمانی
Sie scheint sehr fröhlich zu sein. (به نظر میرسه خیلی شاد باشه.) |
Er sieht sympathisch aus. (به نظر آدم خوبی میآد.) |
Sie ist immer gut gelaunt. (همیشه سرحال و خوشاخلاقه.) |
افعال مهم در مکالمه
kennenlernen (آشنا شدن) |
sich unterhalten (گفتوگو کردن) |
auflegen (موسیقی پخش کردن؛ DJ کار) |
عبارات پرکاربرد در مهمانی
Bisher gefällt mir die Party sehr gut. (تا حالا مهمونی رو خیلی دوست داشتم.) |
Die Snacks sehen lecker aus. (تنقلات خوشمزه به نظر میان.) |
Hast du schon was gegessen? (تا حالا چیزی خوردی؟) |
واژگان
die Party – مهمانی |
der Gast / die Gäste – مهمان / مهمانها |
das Buffet – بوفه |
der DJ – دیجی |
der Cocktail – کوکتل |
sympathisch – خوشمشرب، دوستداشتنی |
gesellig / kontaktfreudig – اجتماعی، خوشبرخورد |
ruhig – آرام |
hilfsbereit – کمکرسان، مفید |
auflegen (Musik) – موسیقی پخش کردن |
das Häppchen – لقمههای کوچک (اسنک) |
دیدگاهتان را بنویسید